دلارام دلارام ، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
دلسا دلسا ، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

دلارام و دلسای عزیزمون

نوروز سال هزار و سیصد و نود و پنج

1395/1/16 2:35
نویسنده : زری
188 بازدید
اشتراک گذاری

دلسای نازم با لباس های عیدش باسلام فراوون به فرشته های خودم

الان ساعت 2.16دقیقه بامداد شانزدهم فروردین سال نود و پنجه 

بابا جون شبکاره و طبق معمول بی خوابم. 

صدای نفسهاتون رو میشنوم. هردوتون کنارم سر تخت ما خابیدین. جونم براتون بگه که سه روزی میشه  تعطیلات نوروز تمام شده و ما هم از دزفول برگشتیم خونه خودمون. روزهای خیلی خوب و خوشی رو کنار خانواده داشتیم حیف که زود تمام شد. 

از اولین ساعات سال نو بگم، نیم ساعت قبل از سال تحویل حرکت کردیم سمت دزفول، یعنی موقع سال تحویل تو جاده بودیم، اینم خودش خاطره ای شد برامون. اولین عیدی دلسا

بابا رادیو رو روشن کرد و کنار جاده منتظر موندیم تا سال تحویل رو اعلام کردند، جالب بود، عید و به هم تبریک گفتیمو بابا به سه تامون عیدی داد و بعد راه افتادیم. 

رفتیم خونه مامان جون یکی دو ساعت موندیم و رفتیم پیش مادر جون که واسمون ناهار آماده کرده بود. دوباره بعد از ظهر چند جایی رفتیم عید دیدنی، آخر شب هم برای بابا تولد گرفتیم و غافلگیرش کردیم. 

خلاصه هر روز یک جا مهمان بودیم و حسابی گشتیم، طبیعت شهر قشنگمون دزفول هم که ایام نوروز عالیه، مخصوصا امسال که خیلی خنک بود و شبهای سردی داشت،.

خیلی از روز ها هم بارون بود توی آسمون رنگین کمون درست میشد که واقعا دیدنی بود.آسمون بهاری دزفول

عادت کرده بودیم که شبها تا دیروقت بیدار باشیم، برای همین هم صبح دیر از خواب بیدار می شدیم، ولی خدا رو شکر حسابی تفریح کردیم و شماها واقعا بهتون خوش گذشتدختر گلم تو گندم زار . دلارام که لحظه خداحافظی از بغل خاله فاطمه بیرون نمیومد و خیلی گریه کرد، هنوز هم بعد از سه روز هنوز گریه می کنه و زنگ میزنه به خاله جونش، البته خاله فاطمه قول داده که چند روز بیاد پیشمون بمونه. دلسا خانوم، پارک جنگلی لادن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)